آدینه




(عکس مربوط به اوایل پاییزه 98!.)
زمانی که داشتم به سختی برای کنکور می خوندم!. وقتی خسته می شدم خودم به خودم روحیه می دادم. همش الکی بود!. وقتی داشتم دفتر برنامه ریزیامو می خوندم حالم گرفته شد. بدتر دپرس شدم و دلتنگ تر. . 
(عکس مربوط به اواخر دبیرستانمه، بهار 98.)
این عکس و چند صفحه ی قبل و بعدش واسه دوران شکست عشقیمه!. یکی از مزخرف‌ترین و عجیب ترین شبای عمرمو گذرونده بودم. 
رفته بودیم مهمونی که مامانه عشق بچگیام(!!) گفت دخترخالم واسه پسرش نشون کرده!. منم از اون شب هی آهنگ عارفو گوش می دادم!. آخه اون زمان همش حس می کردم شبیه حال و هوای منه!!. 

+می دونم پست مسخره ای بود! ولی برای تخلیهٔ خودم ارسال می کنم. شهامت و قدرت(!) گفتن اتفاقات اون شب رو ندارم. شاید اگه یه روز نترس بودم و سرم باد داشت! می یام و می گم چه غلطای عشقولانسی کردم! شاید عبرت گرفتین!. شایدم دورمو خط کشیدین!!. 


حالا که دارم این پست رو می نویسم زیر بزرگترین و عشق ترین و جیگر ترین نعمت عالم یعنی لحاف و پتو جان! دراز کشیدم و بی محلی می کنم به هرچی صدای ویبره ست. به خدا که هیچ چیزی تو دنیا ارزشمند تر از لحاف و تشک و بالش و پتوی خودت نیست.

می خواستم هر چی لعنت و فحش آبدار هست بیام بزنم و برم بخوابم ولی همشون با باز شدن پنجره و خوردن و بوییدن هوای بارونی کمرنگ شد. 

می گم کمرنگ شد چون هنوزم از دستشون عاصیم که باید به خاطر این کوفتی کلاسای مجازی سر صبح از خواب نازم بکشم وبه یه پسربچه ی خمار تر از خودم درس و تکلیف بدم و بخونم و همش صدای خواب‌آلوده معلمشو بشنوم و خودمو بکشم شازدمون یه خط تکلیف بنویسه. . آقا به خدا خسته شدم. لعنت به این کرونای آشغال بی‌شعور وقت نشناسه آلاق. گاومیش می مرد نمی یومد؟!.

زجر کشم کرد. اصلا غلط کردم گفتم هوای بارون خوبم کرد. بابا این هوا عشقولانه، دو نفرست. اصلا تک نفره هم باشه آدمو پرواز می ده!. قلبم جروارید!. می خوام برم بیرون خسته شدم. من موندم چی می شد اگه زمان کلاسا رو می نداختن بعدازظهر؟!. داره گریم می گیره! موقعیت و زمان و هوا عآلی جون می ده لنگ تا لنگ بخوابی. تف به این شانس!. می خوام برم بیرون می خوام بالا بیارم.

چرا هیچ حسی به نون خ2 ندارم؟! مثلا همین نیم ساعت پیش بود جیغ کشیدم خوابم می یاد آ. بازم صدا این لعنتی تلویزیونو زیاد می کنن!. خوابم می یاد. چرا هیچکی تو این خونه خوابش نمی یاد؟! خسته شدم انقدر زیر لحاف بودم!. چی می شد حداقل لحافم جون داشت بغلم می کرد خسته شدم انقدر بغلش کردمو زل زدم به پنجره و لعنت به هرچی هوای بارونیه آدم عاشق و شیدا نباشه عاشق و شیدا می شه. می خوام بخوابم و خوابم نمی بره این ته نامردیه!. 

لعنت به واتس آپ و تلگرام و اپلیکیشن شآد!!. 

خدآ؟!. 



تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کلایمر و اجاره کلایمر پارسیان کلایمر کلایمر مونوریل فروشنده شیر برقی حفاظ ویلا فوم EVA شرکت فرش تک ستاره کویر چاپ و تبلیغات میقات (کانون فرهنگی و هنری امام حسن مجتبی(علیه السلام سیویل سل یا صاحب عصر و زمان مزون مُدینه طراحی و دوخت انواع لباس مجلسی عروس نامزدی